تبلیغات X
سفارش بک لینک
آموزش ارز دیجیتال
ابزار بتادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
خدمات سئو سایت
چاپ ساک دستی پارچه ای
چاپخانه قزوین
استارتاپ
آموزش خلبانی
طراحی سایت در قزوین
چاپ ماهان
چاشنی باکس
کرگیری
کرگیر
هلدینگ احمدخانی قم
زبان انگلیسی
https://avalpack.com
سئو سایت و طراحی سایت پزشکی
خرید آجیل
همکاری در فروش
دانلود سریال
لوله‌ پلی‌ اتیلن

ديوان شعر اهل بيت ع - ولادت حضرت علي ع

شعر امیرالمومنین علی علیه السلام

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع, غدير, شهادت حضرت علي ع,
محمد سهرابی

شد شراب از لب تو تر دامن

باده آلوده تر بود یا من؟

پس به من نیز بوسه ده تا من

بشوم مست و عالمی با من

جای یارب صدا کند یا لب

 

بر جگر می نَهم چو دندان را

نخورم جز به خون دل نان را

مَشِکن چون دلم تو پیمان را

یا به تیغت ببند افغان را

یا بزن مُهر بر لبم با لب

 

زلفِ بسته به روی چون قمر است

شب همیشه ز شیشه ی سحر است

دلِ خون، هم پیاله ی سحر است

خون ز هم مشربان نیشتر است

می زند لب به تیغ گویا لب

 

تو کجایی که آفتاب کنی؟

سرکه را در قدح شراب کنی؟

کی تو آباد، این خراب کنی؟

دانگ بگذار تا ثواب کنی؟

از تو خاک قدوم از ما لب

 

ذوالفقارت فرات بی بدل است

ضرب شمشیر تو علی، مَثَل است

مستِ نامِ تو شیشه در بغل است

 اصلا اصل اصولِ ما عسل است

که چنین گشته ای سراپا لب

 

هر شبِ تو هزار رکعت داشت

ضبط این کارها چه زحمت داشت

مَلَکِ دوش تو چه همت داشت

چاه کوفه مگر چه نیت داشت؟

که گرفت از لب تو آقا لب

 

تو که هستی که مات توست خدا

ذاتِ خود در صفاتِ توست خدا

بسته در ش جهات توست خدا

مو به مو در نکات توست خدا

از قدوم و سر و تنت تا لب

 

قرص خورشید، تب اضافه کند

قرص رویت طرب اضافه کند

واجب و مستحب اضافه کند

کُفر چیزی به رَب اضافه کند

وقف "الّا"ست بعد هر لا لب

 

خواب در سایه ی تو دیدن داشت

دست از حُسن تو بریدن داشت

روح از شوق نو پریدن داشت

یکی از این دو بس مکیدن داشت

زآن لبم بوسه ده، و الّا لب

 

مَرهم نو بلوغ درد سر است

عیسیِ معنی ات طُفیل در است

سود در وجهِ غیر تو، ضرر است

نسخه ات کامل است و مختصر است

مرده را زنده می کنی با لب

 


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1393/11/1 - 09:26 | 1 2 3 4 5

شعر امیرالمومنین علی علیه السلام

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع, غدير, شهادت حضرت علي ع,

محمد سهرابي

شد ز نام دگران گرچه مُكَدَر گوشم

خورد از نام علي قند مُكَرر گوشم

 

هركسي نام تورا بُرد شنيدم به دو گوش

ميبرد فيض زبان را دو برابر گوشم

 

گوش اِستاده ام از كودكي ام نام تورا

زان اقامه كه ز لب ريخت پدر در گوشم

 

گوش چپ نيست كم از راست كه در ميلادم

دو سِري خورده مِي از نام علي هر گوشم

 

من ز هر لب طلب نام علي داشته ام

نيست امروز بدهكار كسي گر گوشم

 

نام ِآن تيغ ِ پُر از آب به گوشم خورده است

گوش ماهي نشد اين قدر كه شد پَر گوشم

 

بيتي از "قصري"ِ شيرين سخن آمد در ياد

كه از آن بيت به شوق تو سراسر گوشم

 

("قصري"از شوق غلامي شده يك پارچه گوش

قنبري كو كه دو صد حلقه كُنَد در گوشم)

 


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1393/11/1 - 09:26 | 1 2 3 4 5

شعر امیرالمومنین علی علیه السلام

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع, غدير, شهادت حضرت علي ع,
كيومرث عباسي قصري

باز پیچیده مگر نام علی در گوشم ؟

کز طرب پر شده تا پرده ی آخر گوشم

 

تاب این حلقه کجا و تب این زخمه کجا

می تپد تند تر از نبض کبوتر گوشم

 

در شب نام گذاری چه به گوشم خواندند؟

که به روی احدی وانکند در گوشم

 

جز به نام علی این قلعه نشد هر گز فتح

می کند فخر به خود چون درِ خیبر گوشم

 

تا کنون هر چه شنیده ست به جز نام علی

همه را کرده برون از در دیگر گوشم

 

گوش من یک صدف خالی ِ بی گوهر بود

گشت با نام علی معدن گوهر گوشم

 

بعد از این نافه از این ناف به چین خواهد رفت

بس که چون نافه ی چین گشته معطر گوشم

 

از زمانی که شدم حلقه به گوش در او

نیست چون خضر، بدهکار سکندر گوشم


(قصری) از شوق غلامی شده یک پارچه گوش

قنبری کو که دوصد حلقه کند در گوشم

 


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1393/11/1 - 09:26 | 1 2 3 4 5

شعر امیرالمومنین علی علیه السلام

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع, غدير, شهادت حضرت علي ع,

علي اكبر لطيفيان

آن ساعتي خوش است که مستانه بگذرد

یعنی به زیر مِنّت پیمانه بگذرد

 

روزیِ ما به دست کریمان آشناست

کفر است پای سفره ي بیگانه بگذرد

 

سوگند می خوریم که ما گنج می شویم

یک شب اگر که شاه ز ویرانه بگذرد

 

خدمتگذار اهل خرابات اگر شدی

ایام نوکری تو شاهانه بگذرد

 

ما عقل خويش را سر عشق تو باختيم

بگذار عمرمان همه دیوانه بگذرد

 

دور از نگاه کعبه تو را می کند طواف

کافی است از کنار تو پروانه بگذرد

 

این روزگار می گذرد خوب یا که بد

بهتر که عمر ما در ِاین خانه بگذرد

 


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1393/11/1 - 09:26 | 1 2 3 4 5

دوبيت مطلع يك قصيده از استاد محمد باباميري




کعبه زبان گشوده به مدح و ثنای تو

عالم گم است در یم بی انتهای تو


پوشانده است جامه ی اوصاف بی بدیل

بر قامتت ز روز نخستین خدای تو

سيد محمد باباميري

---

آنجا که مصطفی شب معراج رفته بود

باب سخن گشود خدا با صدای تو


مظاهر كثيري نژاد


---

هرگز کسی به درک مقامت نمی رسد 

تنها نبی قدم بزند پای به پای تو


محمد موحدي مهرآبادي


--

گفتی بلی و بعد خدا ذکر "یاعلی"

گفتند عاشقان همه بعد از بلای تو


حسين عباسي فرد

---

کعبه شکافت سینه ی خود را برای تو

یعنی فرائض است بعد از ولای تو

روح الله گائيني

----

پروانه ی محبت حق پیله اش درید

آن پیله بود گوشه ی نرم عبای تو

محمد موحدي مهرآبادي

---

همچون صدف كه حافظ در گرانبهاست 

كعبه شكافت سينه ي خود را براي تو

اصغر چرمي

-----

اي مروه ي حریم خدا خاك پاي تو 

كوه صفا كجاست ببيند صفاي تو

اصغر چرمي


----

دریا دوات گشت و قلم ها همه به صف...


یک ذره هم نشد بنویسد ثنای تو...


(( اصغر اعرابی))

----

مانند تو به دامن سجاده می رود 

روزی اگر خدا بنشیند به جای تو

محمد موحدي مهرآبادي

---

قرآن بخوان به لهجه ی خود ای سفیر عشق

زیرا زمانه عاشق  لحن و صدای تو

وحيد كردلو

----


مردم هنوز معجزه از تو ندیده اند

خشکی و آب را بشکافد عصای تو

مظاهر كثيري نژاد

----

کوری چشم دشمن تو نقش عالم است

باشد رضای حق به خدا در رضای تو

روح الله گائيني

---

شکر خدا که عشق در جان من دوید 

مانند پیچکی که بپیچد به پای تو

محمد موحدي مهر آبادي

----

اين دل به نام و ياد نگاهت سند شده

بايد قصيده اي اى بشود درهواى تو...

الهه عارف

---

چشم جهان نما به پدر مادرش دهند

هر کس که سرمه می کند از ردپای تو

مظاهر كثيري نژاد

---

مانند یک غزل که خدایت سروده است

زیباست این اثر به خدا از خدای تو

محمد ضا محمدي

----

جان علی طلب کن و پاپیچ مان بشو

آدم شویم حداقل با دعای تو

ايمان كريمي

-----

از حکمتت به فلسفه ی عمر می رسیم

ذکر هو الحکیم شد آب و غذای تو

مظاهر كثيري نژاد

---

هرگز نمیرد آنکه دلش را تو می بری 

ثبت است در صحیفه ی دلها ولای تو

محمد موحدي

---

اعجاز يك نگاه تو در سینه ی من است

باشد که سینه را بشکافد عصای تو

مظاهر كثيري نژاد

----

شاید خدا برای خودش خواسته تورا

 وقتی بهشت هدیه کند در ازای تو

"وحیدکردلو"

---

زهرا تویی و حیدری و مصطفی تویی....


ایزد نشسته تا بنویسد صفای  تو....


(( اصغر اعرابی))

----

ما را که از ازل به تو تقدیم کرده اند

جانم طلب بکن , که بمیرم برای تو

ايمان كريمي

---

آری خدا به خلقت تان ناز می کند 

وقت دعا که میشنود ربنای تو

محمد موحدي

----

بگذشته ایم از سفر هفت شهر عشق

ماندیم در پناه تو در ابتدای تو

محمد موحدي

----

از بسکه وقف می کنی ای آسمان جود 

شهر مدینه خیره شده بر عطای تو

محمد موحدي

---

از هر نظر تو عالی اعلای عالمی؛؛

؛ بهر کشیدنت چه کشیده خدای تو

نادري

----

خون سرت تلاطم دریای شیعه شد

محراب کوفه بود که شد کربلای تو

كثيري نژاد

----

مانند فاطمه چه کسی رتبه دار هست

آنجا ذوالفقار شود پا به پای تو

ايمان كريمي

----

هر کس که خواند نذر تو را می رود بهشت 

دل از خدا ربوده مگر  هل اتای تو

موحدي

---

ما وصله ی نچسب ، تو آقا قبول کن

شاید شویم وصله ی روی عبای تو

كثيري نژاد

-----

حتی تصورش به خدا پوچ و باطل است 

باغ بهشت را بخرم در ازای تو

موحدي

----

شکر خدا که خاک مسیر شما شدم 

شاید که بوسه ای بزنم بر عبای تو

موحدي


---


از دستگاه تو شده اینک عزیز مصر

یوسف غریبه ایست که شد آشنای تو

كثيري

----

ما پا به پای تو که نه جا پای تو که نه؛؛

؛؛ افتاده ایم یکسره از سر به پای تو؛/

نادري

---

با آب و دانه ی تو به معراج رفته اند

مرغان جلد خانه ی تو در هوای تو


محمدرضا محمدی,شیدا

--

دیدم درون جام شرابی نوشته بود:

حالش خوش است هر که شود مبتلای تو

عباسي فرد

---

شرمنده ام که چشم تو بارانی است و من 

بی اعتنا به اشک تو و  های  های تو


---


عیسی شدن که در حد و اندازه اش نبود

عیسی شد آن دمی که شدش مبتلای تو

گائيني

---

نقل دعای بین نمازت شدن خوش است

بعد از نماز مغرب قبل از عشای تو

كثيري

---

نقل دعای بین نمازت شدن خوش است

بعد از نماز مغرب قبل از عشای تو

محمد موحدي

---

من خاک پای راه توام یا علی مدد 

باید گذاشت قلب مرا زیر پای تو

موحدي

----

من خوب دیده ام که خدا گریه می کند

با چاه و ناله و غم و با های های تو


محمدرضا محمدی,شیدا

----

ای کاش مرگ من برسد زود زود زود 

تا بشنوم درون لحد  لای لای تو

موحدي

---

حافظ تمام شهرت خود را گرفته است

چون شمع از سرودن خود در وفای تو


حسین عباسی فر

----

وقتی که خواست ضربه زند اقتدا نمود

شمشیر سجده رفت پی سجده های تو


محمدرضا محمدی ,شیدا

---

شاید خدا برای خودش خواسته تورا

 وقتی بهشت هدیه کند در ازای تو

كردلو

----

ديوار و سقف و فرش حرم سجده آورند

اي قبله ي حقيقي عالم بپاي تو

اصغر چرمي

-----

 شق القمر نموده پیمبر ولی خدا

بشکافته ست سینه ی کعبه برای تو


محمدرضا محمدی,شیدا

----


سیر و سلوک من به تو پیوند خورده است

ای انتهای عاشقی از ابتدای تو

وحيد كردلو

----

مدحت به صفحه صفحه ی عالم نوشت و بعد

با خط زر نوشت: هستی فدای تو

روح الله گائيني

...........

اسم تو شد خلاصه ی اسماء کردگار

یعنی تو از برای خدا، او برای تو

روح الله گائيني

..........

بی شک نکیر و منکر و محشر بهانه ایست

تا آنکه شیعه ات برسد بر لقای تو

روح الله گائيني

............

صوم و صلات و حج و زکات و منای من

مروه، صفا و زمزم من با دعای تو

روح الله گائيني

...........

عیسی شدن که در حد و اندازه اش نبود

عیسی شد آن دمی که شدش مبتلای تو

روح الله گائيني

...........

کوری چشم دشمن تو نقش عالم است

باشد رضای حق به خدا در رضای تو

روح الله گائيني

............

کعبه شکافت سینه ی خود خود را برای تو

یعنی فرائض است بعد از ولای ت

روح ا... گایینی

---

اسم تو شد خلاصه ی اسماء کردگار

یعنى تو از برای خدا، او از برای تو

روح الله گائيني

---

یک قطعه از بهشت خدا شهر قم شد و

یک قطعه ی دگر حرم با صفای تو

روح الله گائيني

----


آب حیات خضر و دم عیسی مسیح

از معجزات کوچک عبد و گدای تو

روح الله گائيني

---

گر قسمتم زیارت روی شما شود

جان میدهم علی ثمن رو نمای تو

روح الله گائيني

----

باید خلیل کعبه شهر نجف شوم 

فرزند خویش را ببرم در منای تو

حميدفرجي

----

استاد ذکر سجده و تسبیح جبرییل 

سرمشق بندگی ملک ربنای تو

حميدفرجي

---

گیرم زبان شعر تو قدری قدیمی است 

ای شهریار حرف ندارد همای تو

موحدي مهرآبادي

---

کشتی شکست خورده منم ای امام عشق

طوفان زده فتاده ام از چشم های تو

اميرحسام يوسفي

----

جامانده ام منی که برایت سروده ام/

از راه شیری اثر چشمهای تو

مهدي نعيمي

----

هم شأن تو در عالم امکان کسی نبود

جز ذات (شخص) فاطمه که شد همسر برای تو

گائيني

----

ناد علی که می شنوم مست میشوم 

از اقتدار بازوی مشکل گشای تو

موحدي

----

شرمنده ام فقط به شناسنامه شیعه ام

هستم فقط سیاهی لشگر برای تو

گائيني

----

ما ذره ایم و وصف تو بر ما نیامده

باید شنید وصف تو را از خدای تو

          بهمن عظیمی

---


دستم نمی رسد به بلندای همتت

با بال شوق پر بكشم سرسرای تو؟

محمد صالحي

---

حاجت کجابرم اگر از در برانی ام؟

بالانشین سدره ای و من گدای تو

محمد صالحي


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1393/2/16 - 10:45 | 1 2 3 4 5

شعر عرض ادب به محضر حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع, غدير, شهادت حضرت علي ع,


نام مولا در دل عشاق غوغا مي كند

عشق را در عالم معنا هويدا مي كند

يا علي و يا علي و يا علي و يا علي

درد بي درمان عالم را مداوا مي كند

نــام زيـبـاي اميرالمومنين در هر زمان

روي قلب من صدوده بار امضا مي كند

هر كجاي عالم امكان كه نام مرتضي ست

مجلس لطف و بساط شور بر پا مي كند

عاشقان بادا بشارت قفلهاي بسته را

طرفة العيني اميرالمؤمنين وا مي كند

شك ندارم اين كه حيدر شيعيان خويش را

خود به روز حشر مي گردد و پيدا مي كند

اصغر چرمي


برچسب‌ها : ,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/8/29 - 09:13 | 1 2 3 4 5

شعر غدير

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع, غدير, شهادت حضرت علي ع,

هـر چـنـد كـه نــوكـريّ مـا ناچيز است

در سينه ي ما عشق علي لبريز است

مـا هـر چـه كـه داريم ز الطاف عليست

الـحـق كه عـلي شفيع رستاخيز است

اصغر چرمي


برچسب‌ها : ,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/7/6 - 16:32 | 1 2 3 4 5

شعر امیرالمومنین(ع)-مدح و ولادت

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع,


امام علي(ع)-مدح و ولادت
 
از عالم بالاست بنیانی که من دارم
یعنی همین روح مسلمانی که من دارم

گر سجده بر تولیت آدم نمی‌کردم
آدم نمی شد خاک انسانی که من دارم

شیر حلال مادران این قبیله‌ هاست
در سینه‌ام مهر فراوانی که من دارم

نابرده رنجی گنج‌هایی را به ما دادند
از سفرهٴ مولاست این نانی که من دارم

این کیست که از مقدمش خورشید می‌ریزد
آتش پرست اوست سلمانی که من دارم

در کشمکش های بلند ذوالفقاری‌اش
مانده است گیسوی پریشانی که من دارم

در خانهٴ ما سفرهٴ گندم مَیَندازید
دنبال «نان جو»ست مهمانی که من دارم

با ما نشستن آن قدر چیز بعیدی نیست
با هر گدایی هست سلطانی که من دارم

ما را به جرم عشق در بازار بفروشید
ما را به پای حیدر کرار بفروشید

نه میل پروازی و نه اصلاً نه بالی بود
نه حرفی از بالا نه حرفی از کمالی بود

باران نمی‌آمد زمین نم پس نمی داد و ...
سر تا سر شبه جزیره خشکسالی بود

ماها نبودیم و ندیدیم آن زمان‌ها را
یعنی نمی‌فهمیم که دنیا چه حالی بود

محراب ها، سجاده‌ها بی راهه می‌رفتند
اصلاً تمام جاده‌ها سمت خیالی بود

آن روزها کعبه فقط بت خانه‌ای بود و...
بت ها خدا و جای ابراهیم خالی بود

آیا خدای بی علی اصلاً جلالی داشت؟!
روی زمینِ بی علی آیا جمالی بود؟!

آن روزگاران حرفی از یا رب نبود اما
در پشت کعبه صحبت مولی الموالی بود

این ها نبودند و ولی مولا حکومت داشت

قبل از شروع خلقت دنیا حکومت داشت

از این به بعد و بعد از این دنیا علی دارد
دنیا علی دارد نه، دنیاها علی دارد

هم آسمان اول خاکی نشین ما
هم آسمان هفتم بالا علی دارد

رو کرد پیغمبر به سمت مردم و فرمود:
ای اهل عالم مصطفی حالا علی دارد

عشاق محتاجند این که مال هم باشند
آقام زهرا دارد و زهرا علی دارد

آتش نمی گیرد گلستان وجودش را
هر آن کسی که با علی و یا علی دارد

غیر از دلم من هیچ چیزی را نمی‌خواهم
گر چه ندارد هیچ چیز، اما علی دارد

سوگند بر نام علی که شیعه در محشر
هرگز گرفتاری ندارد تا علی دارد

در هر زمان پیغمبری که بین راه افتاد
مهر علی ابن ابیطالب نجاتش داد

این کیست که دارد پُر از پَر می کند ما را
در صحن ایوانش کبوتر می کند ما را

این کیست که مهرش حلال نطفه‌های ماست
با مهر خود پاک و مطهر می کند ما را

این کیست که در مسجد هر جمعهٴ کوفه
دارد برای خویش منبر می کند ما را

نهج البلاغه می‌شود بالای منبرها
پایین منبرهاش دفتر می کند ما را

این کیست که با حرف های آسمانی‌اش
مقداد و سلمان و ابوذر می کند ما را

یک روز می‌آید که با چشمان دل تنگش
همسایهٴ زهرای اطهر می کند ما را

دورش نمی‌اندازد آن را که مقیمش شد
خواجه اگر مولاست، قنبر می کند ما را

ما شیعهٴ دور و بر مرد نجف هستیم
ما خاک پای قنبر مرد نجف هستیم

با نام تو در ناتوانی‌ام توانی هست
در پیری‌ام با مهر تو میل جوانی هست

روح تنزّل کرده‌ات این قدر بالا بود!
آیا برای اوج تو اصلاً مکانی هست؟!

در کعبه و در خانهٴ پیغمبر و در عرش
هر جا که رفتم دیدم از بالت نشانی هست

بالا و پایین رفتن تیغت شهیدم کرد
ابروی تو تا هست ردّ کشتگانی هست

میل یتیم کوفه بودن می کنم امشب
هر جا یتیمی هست دست مهربانی هست

ای پیر نخلستان نشینم، همنشینم باش
یک شب بیا در خانه‌ام یک تکه نانی هست

هر جا که تو قاری قرآن می‌شوی آقا
نذر لب تو بوسه‌های دوستانی هست

هر جا که قاری همین قرآن حسین توست
بی احترامی‌های چوب خیزرانی هست

طشت طلائی بود و آه و قاری قرآن
وای از حضور خیزران، وای از لب و دندان 
علی اکبر لطیفیان


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/5/22 - 07:44 | 1 2 3 4 5

شعر امیرالمومنین(ع)-مدح و ولادت

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع,


امیرالمومنین(ع)-مدح و ولادت
 
هر دلی که دچار لیلا بود
خوشی روزگار لیلا بود

از کرامات عاشقی ست اگر
نام مجنون کنار لیلا بود

نام مجنون اگر فراتر رفت
این هم از اعتبار لیلا بود
 
آن چه دل های بی شماری داشت
محمل در غبار لیلا بود
 
بی نیاز است از عبادت ما
کعبه در انحصار لیلا بود
 
امشب ای عشق در طواف توام
سیزده شب در اعتکاف توام

بال با من، پریدنش با  تو
سمت بالا کشیدنش با تو
 
شوق تنزیل آیه ها با من
جبرئیل آفریدنش با تو
 
گندم کال مزرعه با من
فصل گرم رسیدنش با تو

نخل با من تب رطب با من
دست مشتاق چیدنش با تو

سجده بر خاک پای تو با من
عبدِ الله دیدنش با تو

قل هو الله، یا احد، یا هو
«وحده لا اله إلا هو»
 
کعبه آن قدر بی تو زیبا نیست
بی حضورت مطاف دنیا نیست

بی سبب رد نکرده مریم را
این طرف ها که جای عیسی نیست

کعبه مختص حال امروز است
مثل دیروز و مثل فردا نیست

سوره ات را خودت نزول بده
«ور نه جبریل مرد این ها نیست»-از محمد سهرابی-
 
تو که از این طرف نمی آیی
پس چه بهتر در حرم وا نیست

ای مسحای سبز بنت اسد
مزرع «لم یلد و لم یولد»

 ای که صبح ازل شروعت بود
کهکشان حیطه طلوعت بود
 
بهترین لحظه ها برای خدا
لحظه سجده خشوعت بود
 
آن چه دیشب مرا سلیمان کرد
خواب انگشتر رکوعت بود

چاه وقفی و نخل های بلند
حاصل چله های جوعت بود

ای سرآغاز! مرد بی پایان!
ای که صبح ازل شروعت بود...

کس ندیده است ارتفاع تو را
آفتاب تو را شروع تو را

به نگاهت کمی نقاب بده
فرصتی هم به آفتاب بده
 
از خودت از بیان شرح خودت
دست پیغمبران کتاب بده

تا رطب های من شود باده
نخل های مرا شراب بده

تا صدایت کنم بلندترین
به لبم حق انتخاب بده

نیست فرقی در آفتاب شدن
یا تراب ابوتراب شدن

این همه مستجیر مال شماست
التماس فقیر مال شماست
 
مرد دیروز، حضرت امروز
از احد تا غدیر مال شماست

تا خدا بوده تا خدایی هست
این لقب، این «امیر» مال شماست

از تمامی فرش های زمین
تکه ای از حصیر مال شماست

از سر سفره مدینه فقط
نمک و نان و شیر مال شماست

زندگی تو مثل مردم نیست
نان تو از تبار گندم نیست

بی نظیر عرب بدون مثل
آفتاب عجم بدون بدل
 
یا هو الظاهر و هو الباطن
یا هو الآخر و هو الأول
 
تو رسیدی و وحشت افتاده است
بر سر شانه های لات و هُبل
 
اسدالله غزوه احزاب
یل میدان لحظه های جمل
 
مرد دلدل سوار روز احد
آینه دار خشم عز وجل

الامان از سوار آمدنت
وقت با ذوالفقار آمدنت

نام تو بوی سیب می آرد
روی دل ها بهار می کارد
 
تو همان پیر مرد نخلستان
پیر مردی  که نان جو دارد

ای که دل تنگ صبح زهرایی
گریه چشم های تو دارد...
 
...اول کوچه بنی هاشم
روی تابوت شهر می بارد
 
غسل نیلی فاطمه هر شب
خاطرات تو را می آزارد

هیچ کس مثل تو حبیب نداشت
سر سفره نسیم سیب نداشت
علی اکبر لطیفیان


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/5/22 - 07:43 | 1 2 3 4 5

شعر مدح اميرالمؤمنين على ع

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع, غدير,

كاشف الكرب الكراماتم ...علي

شرحه ،شرحه در حكاياتم...علي

جرعه اي از ساغر چشمت چه شد

مـــــن خماري در خراباتم ...علي

چون شدم نفي از تمام ِممكنــــات

آيتي در حــــدَ ِاثــــــباتم ....علي

طعنه زن ،كمتر بزن هر طعنه اي

دادگاهي از شكاياتـــــــم ....علي

جمــع ِعشاقـــــــت مرا راهي نبود

عـــاشـــقي از آن ولاياتم.....علي

در نــــگاهت مشكلات ،آسان شود

كـــاشف الكرب الكراماتم ....علي



برچسب‌ها : ,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/19 - 21:53 | 1 2 3 4 5

شعر مدح اميرالمؤمنين على ع

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع, غدير,

امشب تمام ِ اين دلم ،غرق عبور است

در انتظار ِقطره  اي اشراق ِنور است

امشب براي ديـــــــــــدن ،روي سپيده

بر گونه هاي چشم ِمن شبنم ،وفور است

تـــا رويش ِلبخند زيباي سپيــــــــــــــــده

هر ثانيه ،چون قرن هاي دور ِدور است

اســــــرار ِشب را از سحر بايد بپر سيد

همســــــايه با خورشيد تابان ِظهور است

امــــــشب كمي تا روشني باقي ِ باقيست

از مهر ِچشمانش شبم گرم از سرور است

در ســـــايه سار ِصبح ِ صحراي دل ِمن

هر خاطري از خاطرش سبز ِحضور است

فاطمه خواجويي راد



برچسب‌ها : ,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/19 - 21:51 | 1 2 3 4 5

شعر مدح اميرالمؤمنين ع

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع, غدير,

كوچه هاي هر غزل ،صبح غدير چشم توست


رويش ِ هر وا‍ ژه اي سبز از مسيرِ چشم توست


نيمه ي ماه ِ تمام ِ آفتابي در فلك


گردش پرگارهادست دبيرِ  چشم ِ توست


گر گذارد سر به پهلوي دلت هر مدعي


يا مسلمان مي شوديا سر به زير ِ چشم تو ست


اي كه باران ِ شقايق مي چكد از دامنت


آيتي بر اين غزل ،طفل ِ كبيرچشم ِ توست


جوشش ميخانه ها از جوشش چشمان ِتو


يا علي مولامدد اين دل فقير ِچشم توست


كوچه ،كوچه ،كوچ كردم از خراباتي  دل


فارغ از غم هاي عالم!!گرمسير ِچشم توست


وا‍ژه ها گرم تنفس ،يك نفر آهسته! گفت:


متصل شوبا علي "او"در ضمير چشم توست


فاطمه خواجويي راد



برچسب‌ها : ,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/19 - 21:49 | 1 2 3 4 5

شعر مدح اميرالمؤمنين ع

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع, ولادت امام حسين ع,

ماه رجب،شهر نجف،شهد ولايت در ميان

صهباي عشق ِ ياعلي !تا بي كران لامكان
 
در زير ِبارانِ ِبقا تاعرش ِ اعظم تا خدا
 
جاري به چشمم نرگس و يك انتظاري بي خزان
 
اصل نمازِ با بقا در قامت ِ رعناي اوست
 
دور تواتر مي خورد هر منطق دوري زآن
 
اول پدر شد بوتراب آدم شود فرزند ِ او
 
آب ِ حيات ِ زندگي ،از خضر ِدستانش ستان
 
در سايه سار ِ لطف ِاو سر مي گذاردسروِجان
 
بر بارگاهش مي رود هر مرغ ِ جاني بي نشان
 
برآسمانم صد ستاره صد بهار روييده است
 
ماه ِنجف ،شهد ِرجب،شهر غزل رنگين كمان
 
فاطمه خواجويي راد

برچسب‌ها : ,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/19 - 14:04 | 1 2 3 4 5

 

 

روز ميلاد اميرالمؤمنين ، هنگام جبران خطاست

عيدِ مشتاقان  كوى اعتكافِ با خداست

وقت يوم البيض را با ذكر و توبه  قدر دان

مزد اين احساس زيبا هم نجف يا كربلاست

اصغر چرمى 


برچسب‌ها : ,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/3 - 12:59 | 1 2 3 4 5

شعر ميلاد اميرالمؤمنين ع

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع,
بوتراب كهكشانى روى خاك
 
مادر تو مثل مريم ، پاكِ پاك
 
يا اميرالمؤمنين ، روحى فِداكْ
 
سينه ى كعبه به عشقت ، گشته چاك
 
---
 
مادرت بى اضطراب و واهمه
 
سوى كعبه شد ، به نام فاطمه
 
ناگهان بانگى شنيد از همهمه
 
اُدخُلوهاٰ اُدخُلوهاٰ فاطمه
 
---
 
كعبه را با مقدمش شرمنده كرد
 
مسجِدُالاِحراٰم را پاينده كرد
 
دين حق را تا ابد زيبنده كرد
 
با كلام حق به احمد خنده كرد
 
---
 
آمد و قلب پيمبر شاد شد
 
خانه ى وحى خدا آباد شد
 
ريسمان بندگى آزاد شد
 
شيعه با نور على بنياد شد
 
---
 
شهريار لافتيٰ يي يا على
 
ذوالفقار مصطفايي يا على
 
افتخار ماسوايي يا على
 
مقتدا و رهنمايي يا على
 
---
دست تو دست خداى كردگار
 
شيعه با ياد تو گردد رستگار
 
مهديت داده به شيعه اعتبار
 
حرف دل يك جمله باشد ، انتظار
 
اصغر چرمى
 
سروده شب  ميلاد اميرالمؤمنين ع 

برچسب‌ها : ,,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/2 - 23:40 | 1 2 3 4 5

شعر میلادامیرالمومنین ع

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع,

 

كعبه با نور علي جلوه دوچندان دارد  

 رخ ماه نبوي ، چهره ي خندان دارد  

 ديده وا كن به سوي ركن يماني و نگر

سر درِ بيت خدا  آينه بندان دارد 

 اصغر چرمي


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/2 - 16:07 | 1 2 3 4 5

شعر میلادامیرالمومنین ع

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع,

شوکت بی نظیرش آمد از راه

می آید از آسمان و در دستش ماه

دیدی که دهان کعبه هم وا مانده

لا حول ولا قوة الا بالله

*

از جلوه ی نور ازلی می گویم

از ساحت آن صبح جلی می گویم

عمریست که مشغول عبادت هستم

هر شام و سحر علی علی می گویم

*

ملک و ملکوت می شود حیرانش

برپاست حماسه های بی پایانش

لشکر به دمی ز هم فرو می پاشد

می آید و ذوالفقار در دستانش

*

چشم همه بر شکوه بی همتا بود

آن روز که شور حیدری برپا بود

وقتی در قلعه را درآورد از جا

ذکر لب او نوای یازهرا بود

*

با مهر تو هر دلی شرف می گیرد

عشق تو دل مرا هدف می گیرد

هر کس که به ذکر یا علی دلگرم است

از فاطمه ایوان نجف می گیرد

یوسف رحیمی

 


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/2 - 16:04 | 1 2 3 4 5

شعر تولدحضرت علی ع

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع,

من همان زائري که مي داني

بيقرار از تب پريشاني

 

عابر کوچه هاي دلتنگي

خسته از روزهاي حيراني

 

مردي از خانواده سلمان

عاشقي از تبار ايراني

 

تشنة يک نگاه دلجويت

تشنة آن شراب روحاني

 

در نگاهم عريضه اي دارم

که تو آن را نگفته مي خواني

 

ذره اي هستم آفتابم کن

خاک راه ابوترابم کن

 

از نگاهت حيات مي ريزد

سرّ صبر و صلات مي ريزد

 

از تجلي روشن ذاتت

جلوه جلوه صفات مي ريزد

 

دستگير هميشة عالم

از رکوعت زکات مي ريزد

 

از کراماتِ دست تو رزقِ

همة کائنات مي ريزد

 

لب اگر واکني زمين و زمان

هستي اش را به پات مي ريزد

 

تشنة خاک بوسي نجفم

خاک راهت برات مي ريزد

 

روز محشر ز تار و پود عبات

بادبان نجات مي ريزد

 

همة عمر در پناه توام

شيعة مذهب نگاه توام

 

عشق و روح و روان پيغمبر

ماه هفت آسمان پيغمبر

 

با تو تکليف عشق روشن شد

آفتاب جهان پيغمبر

 

تار موي تو عروه الوثقي

به تو بسته ست جان پيغمبر

 

ساقي کوثر رسول الله

پدر خاندان پيغمبر

 

جانشيني حق فقط با توست

که تو داري نشان پيغمبر

 

کوثر وصف تو شنيدن داشت

دم به دم از زبان پيغمبر:

 

«أنت خير البشر» علي جانم

«من أبي قد کفر» علي جانم

 

کعبه و زمزم و صفا حيدر

مروه و مشعر و منا حيدر

 

قبلة مسجد الحرام علي

صاحب خانة خدا حيدر

 

شور اعجاز ليله الاسري

روشني شب حرا حيدر

 

اولين ياور رسول الله

هستي ختم الانبيا حيدر

 

السلام عليک يا مولا

السلام عليک يا حيدر

 

يثرب و کاظمين و سامرّا

نجف و طوس و کربلا حيدر

 

آيه آيه حقيقت جاري

کوثر و قدر و هل أتي حيدر

 

معني روشن کتابُ الله

اي صراطُ السَّعادَه بابُ الله

 

روشني عبادت زهرا

قامت تو قيامت زهرا

 

مات و مبهوت مانده جبريل از

بي کران ارادت زهرا

 

و غدير نگاه روشن تو

بهترين روز حضرت زهرا

 

ديدني بود در حمايت تو

آن همه استقامت زهرا

 

گفت مختص شيعيان تو است

روز محشر شفاعت زهرا

 

شور لبخند توست يا زهرا

ذکر سربند توست يا زهرا

 

تو همان کوثر کثيري که

با حق آنقدر هم مسيري که

 

رستگاري ما فقط با توست

و تويي بهترين اميري که

 

هل أتي شرحي از کرامت توست

من همانم همان اسيري که

 

به نگاهت پناه آورده

و تو مولاي دستگيري که

 

دست من را رها نخواهي کرد

آري آنقدر سر به زيري که

 

باور تو براي ما سخت است

تو هماني همان دليري که

 

ضربه هايش به روز بدر و حنين

افضلٌ من عبادت الثقلين

 

دشمنت گرچه بي عدد باشد

در مسير تو هر که سد باشد

 

رشحة ذوالفقار تو کافي ست

گرچه عَمر بن عبدود باشد

 

پيش تو کمتر از پر کاه است

هرکه در قوم خود اسد باشد

 

اسدالله غالب ميدان

شوکت تو الي الأبد باشد

 

ساحت حيدري چشمانت

دور از هر چه چشم بد باشد

 

تا هميشه امير ما يکتاست

آنچنان که خدا أحد باشد

 

پهلواني که هم رديفت نيست

هيچ جنگ آوري حريفت نيست

 

جز ولاي تو ائتلافي نيست

نور مطلق که اختلافي نيست

 

اعتقادات بي ولايت تو

به خدا جز خيال بافي نيست

 

پيرهن چاک عشق تو کعبه ست

بي شما قبله و مطافي نيست

 

عالمي بيقرار رجعت توست

آه شصت و سه سال کافي نيست

 

وقت مدح شما قلم لال است

ورنه تقصير اين قوافي نيست

 

شعرهايم اگر چه ناچيز است

دلم از عشق دوست لبريز است

یوسف رحیمی


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/2 - 16:04 | 1 2 3 4 5

شعر مدح امیرالمومنین ع

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع,

از لطف و دستگیری تو حرف می زنم

از شیوهٔ‌ امیری تو حرف می زنم

 

از وصله وصله هاي رداي خلافتت

مولا ز بي نظيري تو حرف می زنم

 

از سفره های نیمه شبت در خرابه ها

از کهکشان شیری تو حرف می زنم

 

بر شانهٔ‌ تو جای یتیمان کوفه بود

از اوج سر به زیری تو حرف می زنم

 

از چاه اشک و آه فراق و حکايتِ

شبهاي گوشه گيري تو حرف مي زنم

 

از بیست سال خانه نشینی و بی کسی

از غربت غدیری تو حرف می زنم

 

ديگر نفس به سينهٔ‌ من حبس مي شود

وقتی که از اسیری تو حرف می زنم

 

داغ تو بیشتر به دلم چنگ می زند

هر چه که از دلیری تو حرف می زنم

 

از کوچه ها و روضهٔ‌ يار جوان تو

از ماجراي پیری تو حرف می زنم

 

دستان حيدري تو را صبر بسته بود

آنروز اگر که پهلوي مادر شکسته بود

یوسف رحیمی


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/2 - 16:04 | 1 2 3 4 5

شعر مدح امیرالمومنین ع

دسته بندی : ولادت حضرت علي ع,

مولا براي از تو سرودن غزل کم است
تلميح و استعاره ، مجاز و بدل کم است

قرآن ناب لايق وصف مقام توست
شعر و حديث و قصه و ضرب المثل کم است

آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است
شيريني شکر که چه گويم، عسل کم است

بايد براي مدح تو از صبح بدر گفت
هيجاي نهروان و شکوه جمل کم است

اي دست اقتدار خدا، فارس العرب
اصلا براي شان تو تعبير «يل» کم است

هر قدر هم که دم بزنم اي امير عشق
از شوکت و جلالت تو، ما حَصَل کم است

شهره شده ميان عرب تک سواري ات

آوازه هاي صاعقه‌ي ذوالفقاري ات

 

اي آفتاب علم و يقين يا ابوتراب
همواره در مدار تو دين يا ابوتراب

صبح نگات شمس ضحي يا ابالحسن
تار عبات حبل متين يا ابوتراب

از ابتداي خلقت خود کسب فيض کرد
در محضر تو روح الامين يا ابوتراب

مولاي من ولايت تو از ازل شده
با روح و جان شيعه عجين يا ابوتراب

الطاف بي کران تو اي قبله گاه جود
مي بارد از يسار و يمين يا ابوتراب

در رستخيز صبح قيامت براي ما
عشق تو است حصن حصين يا ابوتراب

با عطر و بوي هر نفست در مشام شهر
جاري شده ست خلد برين يا ابوتراب

چشمان روشن تو بهشت پيمبر است
اصلاً سرشت تو ز سرشت پيمبر است

تفسير کن براي همه محکمات را
اسرار ناب آيه‌ي صبر و صلات را

مصداق بي بديل «أولي الامر» روشن است
معلوم کرده اي يؤتون الزکات را

مولاي من تمام صفاتت الهي است
آئينه اي تلألؤ انوار ذات را

شرط حيات طيبه نور ولايت است
از ما مگير حضرت عشق اين حيات را

با نعمت ولايتت آقا خود خدا
بي شک گشوده بر همه باب النجات را

يک لحظه در ولايت تو شک نمي کند
هر کس شنيده زمزمه‌ي کائنات را

تو آمدي کمي به زمين آسمان دهي

تا که تجليات خدا را نشان دهي

 

تسبيح انبياء معظم علي علي ست
نقش لب پيمبر خاتم علي علي ست

رمز نجات حضرت موسي ميان نيل
فرياد استغاثه‌ي آدم علي علي ست

هر گوشه را که مي نگرم ذکر خير توست
آقاي من عبادت عالم علي علي ست

رمز تقرب همه‌ي اهل کائنات
آواي هر فرشته دمادم علي علي ست

لبيک کعبه و حجر و مسجد الحرام
زيبا ترين ترنم زمزم علي علي ست

وقتي علي تجلي اسماء اعظم است
بي شک تجليات خدا هم علي علي ست

تو آمدي و عزت توحيد پا گرفت

نور خدا زمين و زمان را فرا گرفت
 

مستيم از زلالي جام غدير خم
هستيم شيعيان امام غدير خم

مولا شدن فقط و فقط شأن حيدر است
اين است لحظه لحظه، تمام غدير خم

بر مسلمين تمام شده نعمت خدا
در خطه اي شريف به نام غدير خم

آري نظام ناب ولايت بنا شده
آري بنا شده ست نظام غدير خم

معنا شده ولايت عام و ولي خاص
در واژه واژه خطبه‌ي تام غدير خم

راه علي ست راه ولي فقيه مان
اين است سرّ ناب پيام غدير خم

اي نائب امام زمان ! جان فداي تو
آقا طنين فکنده در عالم صداي تو:

 

پويا ترين طريق حقيقت بصيرت است
گويا ترين پيام ولايت بصيرت است

اي تشنگان فيض حقيقي آفتاب!
تنها صراط صبح سعادت بصيرت است

جوينده‌ي حکومت مولاي متقين!
شرط حلول روح عدالت بصيرت است

اينجاست سرّ معجزه‌ي خون هر شهيد
شيوايي شکوه شهادت بصيرت است

در اين غروب غيبت خورشيد، ضامنِ
پيروزي حقيقي امت بصيرت است

در فتنه خيزِ عصر حوادث، طليعه‌ي
صبح ظهور حضرت حجت بصيرت است

دلهاي ماست گوشه‌ي محراب جمکران
«عجل علي ظهورک يا صاحب الزمان»

یوسف رحیمی 


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/2 - 16:04 | 1 2 3 4 5

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

موضوعات

درباره ما

آمار وبلاگ

کد های کاربر