دوبيت مطلع يك قصيده از استاد محمد باباميري
کعبه زبان گشوده به مدح و ثنای تو
عالم گم است در یم بی انتهای تو
پوشانده است جامه ی اوصاف بی بدیل
بر قامتت ز روز نخستین خدای تو
سيد محمد باباميري
---
آنجا که مصطفی شب معراج رفته بود
باب سخن گشود خدا با صدای تو
مظاهر كثيري نژاد
---
هرگز کسی به درک مقامت نمی رسد
تنها نبی قدم بزند پای به پای تو
محمد موحدي مهرآبادي
--
گفتی بلی و بعد خدا ذکر "یاعلی"
گفتند عاشقان همه بعد از بلای تو
حسين عباسي فرد
---
کعبه شکافت سینه ی خود را برای تو
یعنی فرائض است بعد از ولای تو
روح الله گائيني
----
پروانه ی محبت حق پیله اش درید
آن پیله بود گوشه ی نرم عبای تو
محمد موحدي مهرآبادي
---
همچون صدف كه حافظ در گرانبهاست
كعبه شكافت سينه ي خود را براي تو
اصغر چرمي
-----
اي مروه ي حریم خدا خاك پاي تو
كوه صفا كجاست ببيند صفاي تو
اصغر چرمي
----
دریا دوات گشت و قلم ها همه به صف...
یک ذره هم نشد بنویسد ثنای تو...
(( اصغر اعرابی))
----
مانند تو به دامن سجاده می رود
روزی اگر خدا بنشیند به جای تو
محمد موحدي مهرآبادي
---
قرآن بخوان به لهجه ی خود ای سفیر عشق
زیرا زمانه عاشق لحن و صدای تو
وحيد كردلو
----
مردم هنوز معجزه از تو ندیده اند
خشکی و آب را بشکافد عصای تو
مظاهر كثيري نژاد
----
کوری چشم دشمن تو نقش عالم است
باشد رضای حق به خدا در رضای تو
روح الله گائيني
---
شکر خدا که عشق در جان من دوید
مانند پیچکی که بپیچد به پای تو
محمد موحدي مهر آبادي
----
اين دل به نام و ياد نگاهت سند شده
بايد قصيده اي اى بشود درهواى تو...
الهه عارف
---
چشم جهان نما به پدر مادرش دهند
هر کس که سرمه می کند از ردپای تو
مظاهر كثيري نژاد
---
مانند یک غزل که خدایت سروده است
زیباست این اثر به خدا از خدای تو
محمد ضا محمدي
----
جان علی طلب کن و پاپیچ مان بشو
آدم شویم حداقل با دعای تو
ايمان كريمي
-----
از حکمتت به فلسفه ی عمر می رسیم
ذکر هو الحکیم شد آب و غذای تو
مظاهر كثيري نژاد
---
هرگز نمیرد آنکه دلش را تو می بری
ثبت است در صحیفه ی دلها ولای تو
محمد موحدي
---
اعجاز يك نگاه تو در سینه ی من است
باشد که سینه را بشکافد عصای تو
مظاهر كثيري نژاد
----
شاید خدا برای خودش خواسته تورا
وقتی بهشت هدیه کند در ازای تو
"وحیدکردلو"
---
زهرا تویی و حیدری و مصطفی تویی....
ایزد نشسته تا بنویسد صفای تو....
(( اصغر اعرابی))
----
ما را که از ازل به تو تقدیم کرده اند
جانم طلب بکن , که بمیرم برای تو
ايمان كريمي
---
آری خدا به خلقت تان ناز می کند
وقت دعا که میشنود ربنای تو
محمد موحدي
----
بگذشته ایم از سفر هفت شهر عشق
ماندیم در پناه تو در ابتدای تو
محمد موحدي
----
از بسکه وقف می کنی ای آسمان جود
شهر مدینه خیره شده بر عطای تو
محمد موحدي
---
از هر نظر تو عالی اعلای عالمی؛؛
؛ بهر کشیدنت چه کشیده خدای تو
نادري
----
خون سرت تلاطم دریای شیعه شد
محراب کوفه بود که شد کربلای تو
كثيري نژاد
----
مانند فاطمه چه کسی رتبه دار هست
آنجا ذوالفقار شود پا به پای تو
ايمان كريمي
----
هر کس که خواند نذر تو را می رود بهشت
دل از خدا ربوده مگر هل اتای تو
موحدي
---
ما وصله ی نچسب ، تو آقا قبول کن
شاید شویم وصله ی روی عبای تو
كثيري نژاد
-----
حتی تصورش به خدا پوچ و باطل است
باغ بهشت را بخرم در ازای تو
موحدي
----
شکر خدا که خاک مسیر شما شدم
شاید که بوسه ای بزنم بر عبای تو
موحدي
---
از دستگاه تو شده اینک عزیز مصر
یوسف غریبه ایست که شد آشنای تو
كثيري
----
ما پا به پای تو که نه جا پای تو که نه؛؛
؛؛ افتاده ایم یکسره از سر به پای تو؛/
نادري
---
با آب و دانه ی تو به معراج رفته اند
مرغان جلد خانه ی تو در هوای تو
محمدرضا محمدی,شیدا
--
دیدم درون جام شرابی نوشته بود:
حالش خوش است هر که شود مبتلای تو
عباسي فرد
---
شرمنده ام که چشم تو بارانی است و من
بی اعتنا به اشک تو و های های تو
---
عیسی شدن که در حد و اندازه اش نبود
عیسی شد آن دمی که شدش مبتلای تو
گائيني
---
نقل دعای بین نمازت شدن خوش است
بعد از نماز مغرب قبل از عشای تو
كثيري
---
نقل دعای بین نمازت شدن خوش است
بعد از نماز مغرب قبل از عشای تو
محمد موحدي
---
من خاک پای راه توام یا علی مدد
باید گذاشت قلب مرا زیر پای تو
موحدي
----
من خوب دیده ام که خدا گریه می کند
با چاه و ناله و غم و با های های تو
محمدرضا محمدی,شیدا
----
ای کاش مرگ من برسد زود زود زود
تا بشنوم درون لحد لای لای تو
موحدي
---
حافظ تمام شهرت خود را گرفته است
چون شمع از سرودن خود در وفای تو
حسین عباسی فر
----
وقتی که خواست ضربه زند اقتدا نمود
شمشیر سجده رفت پی سجده های تو
محمدرضا محمدی ,شیدا
---
شاید خدا برای خودش خواسته تورا
وقتی بهشت هدیه کند در ازای تو
كردلو
----
ديوار و سقف و فرش حرم سجده آورند
اي قبله ي حقيقي عالم بپاي تو
اصغر چرمي
-----
شق القمر نموده پیمبر ولی خدا
بشکافته ست سینه ی کعبه برای تو
محمدرضا محمدی,شیدا
----
سیر و سلوک من به تو پیوند خورده است
ای انتهای عاشقی از ابتدای تو
وحيد كردلو
----
مدحت به صفحه صفحه ی عالم نوشت و بعد
با خط زر نوشت: هستی فدای تو
روح الله گائيني
...........
اسم تو شد خلاصه ی اسماء کردگار
یعنی تو از برای خدا، او برای تو
روح الله گائيني
..........
بی شک نکیر و منکر و محشر بهانه ایست
تا آنکه شیعه ات برسد بر لقای تو
روح الله گائيني
............
صوم و صلات و حج و زکات و منای من
مروه، صفا و زمزم من با دعای تو
روح الله گائيني
...........
عیسی شدن که در حد و اندازه اش نبود
عیسی شد آن دمی که شدش مبتلای تو
روح الله گائيني
...........
کوری چشم دشمن تو نقش عالم است
باشد رضای حق به خدا در رضای تو
روح الله گائيني
............
کعبه شکافت سینه ی خود خود را برای تو
یعنی فرائض است بعد از ولای ت
روح ا... گایینی
---
اسم تو شد خلاصه ی اسماء کردگار
یعنى تو از برای خدا، او از برای تو
روح الله گائيني
---
یک قطعه از بهشت خدا شهر قم شد و
یک قطعه ی دگر حرم با صفای تو
روح الله گائيني
----
آب حیات خضر و دم عیسی مسیح
از معجزات کوچک عبد و گدای تو
روح الله گائيني
---
گر قسمتم زیارت روی شما شود
جان میدهم علی ثمن رو نمای تو
روح الله گائيني
----
باید خلیل کعبه شهر نجف شوم
فرزند خویش را ببرم در منای تو
حميدفرجي
----
استاد ذکر سجده و تسبیح جبرییل
سرمشق بندگی ملک ربنای تو
حميدفرجي
---
گیرم زبان شعر تو قدری قدیمی است
ای شهریار حرف ندارد همای تو
موحدي مهرآبادي
---
کشتی شکست خورده منم ای امام عشق
طوفان زده فتاده ام از چشم های تو
اميرحسام يوسفي
----
جامانده ام منی که برایت سروده ام/
از راه شیری اثر چشمهای تو
مهدي نعيمي
----
هم شأن تو در عالم امکان کسی نبود
جز ذات (شخص) فاطمه که شد همسر برای تو
گائيني
----
ناد علی که می شنوم مست میشوم
از اقتدار بازوی مشکل گشای تو
موحدي
----
شرمنده ام فقط به شناسنامه شیعه ام
هستم فقط سیاهی لشگر برای تو
گائيني
----
ما ذره ایم و وصف تو بر ما نیامده
باید شنید وصف تو را از خدای تو
بهمن عظیمی
---
دستم نمی رسد به بلندای همتت
با بال شوق پر بكشم سرسرای تو؟
محمد صالحي
---
حاجت کجابرم اگر از در برانی ام؟
بالانشین سدره ای و من گدای تو
محمد صالحي
برچسبها :
قصيده تجمعي شعراي آيات غمزه در ولادت حضرت علي ع